از رفتار مورچه ها مي توانيم چهار درس مهم بگيريم كه به ما براي داشتن زندگي بهتر كمك مي كنند.
مورچه ها هيچوقت تسليم نمي شوند. آيا متوجه شده ايد كه چطور مورچه ها هميشه به دنبال راهي براي رد شدن از موانع هستند؟ انگشتتان را در راه يك مورچه قرار دهيد و آن را دنبال او بكشانيد، يا حتي روي او. مدام به دنبال راهي براي عبور از انگشت شما خواهد بود. هيچوقت يكجا نمي ايستد و گيج نمي ماند. هيچوقت دست از تلاش بر نمي دارد و عقب نمي كشد. همه ما بايد ياد بگيريم كه اينچنين باشيم. هميشه موانعي در زندگي ما وجود دارد. چالش اين است كه دست از تلاش برنداريم و به دنبال راه هاي جايگزين براي رسيدن به اهدافمان باشيم.
مورچه ها همه تابستان به فكر زمستان هستند. داستان قديمي گنجشك و مورچه را يادتان هست؟ در اواسط تابستان، مورچه ها به شدت مشغول جمع كردن آذوقه براي زمستان خود هستند، در حالي كه گنجشك براي خود خوش مي گذراند. مورچه ها مي دانند كه تابستان - اوقات خوش براي هميشه نمي ماند. بالاخره زمستان مي آيد. اين درس خيلي خوبي است. وقتي زندگي خوب مي شود، نبايد مغرور شويد و تصور كنيد كه هيچوقت زندگيتان با شكست رو به رو نخواهد شد. با ديگران با ملاطفت و مهرباني رفتار كنيد. براي روزهاي سخت پس انداز كنيد و به فكر آينده باشيد و يادتان باشد كه اوقات خوب هميشه نيستند اما انسان هاي خوب هميشه هستند.
مورچه ها همه زمستان به فكر تابستان هستند. وقتي با سرماي طاقت فرساي زمستان مواجه مي شوند، هميشه به خودشان يادآور مي شوند كه اين هميشگي نخواهد بود و بالاخره تابستان فرا مي رسد و با اولين اشعه هاي خورشيد تابستان، مورچه ها بيرون مي آيند و آماده كار و تلاش و تفريح هستند. وقتي ناراحت و افسرده هستيد و وقتي تصور مي كنيد مشكلات تمامي ندارند، خوب است كه به خودتان يادآور شويد كه اين نيز مي گذرد. اوقات خوش فرا مي رسد و خيلي مهم است كه هميشه رويكردي مثبت به زندگي داشته باشيد.
مورچه ها هر چه از توانشان بر مي آيد را انجام مي دهند. مورچه ها چه مقدار غذا در تابستان جمع مي كنند؟ هرچقدر كه بتوانند! اين الگوي خيلي خوبي براي كار است. هر چه كه از دستتان برمي آيد را انجام دهيد. يك مورچه نگران اين نيست كه مورچه ديگر چقدر غذا جمع كرده است. عقب نمي كشد و به اين فكر نمي كند كه چرا بايد اينقدر سخت تلاش كند. از حقوق كم خود هم شكايت نمي كند. آنها فقط سهم شان را از كار انجام مي دهند. موفقيت و خوشبختي معمولاً در نتيجه 100% به دست مي آيد، يعني همه آنچه كه در توان داريد را به كار گيريد. اگر به اطرافتان نگاه كنيد، افراد موفقي را مي بينيد كه با هر چه در توانشان هست زحمت مي كشند.
پس:
1) عقب نكشيد.
2) به فكر آينده باشيد.
3) مثبت انديش باشيد.
4) تا منتهاي توان خود تلاش كنيد.
و يك درس ديگر هم هست كه مي توانيد از مورچه ها ياد بگيريد. آيا مي دانستيد كه مورچه ها مي توانند شيئي با 20 برابر وزن خود حمل كنند؟ شايد ما هم همينطور باشيم. ما مي توانيم سختي ها را به دوش بكشيم و حجم كارهاي سخت و زياد را مديريت كنيم. دفعه بعد كه چيزي موجب ناراحتي تان شد و تصور كرديد كه قادر به تحمل آن نيستيد، دلسرد نشويد. به آن مورچه كوچك فكر كنيد و يادتان باشد كه شما هم مي توانيد وزن بيشتري را به دوش بكشيد!
ادوار نبوت : دوره دوم نبوت
لقب : شيخ الانبياء
معناي اسم : نوح = نوحه و اسامي ديگري نيز دارد. عبدالغفار، عبدالملك، عبدالسلام
پدر : لمك
مادر : قينوش
تاريخ ولادت : ۱۶۴۲ سال بعد از هبوط آدم
مدت عمر : بيش از هزار سال نوشته اند
بعثت : پيامبري ايشان در بابل، عراق و شام بود
محل دفن : نجف اشرف دركشور عراق
نسب : نوح بن متوشلخ بن اخنوخ بن يارد بن مهلاييل بن قينان بن انوش بن شيث بن ادم(ع)
تعداد فرزندان : آن حضرت ۴ پسرداشت.
مختصري از زندگينامه : حضرت نوح(ع) نخستين پيامبر اولوالعزم است كه خداوند او را با كتاب و شريعت جداگانه اي بسوي مردم آن روزگار مبعوث نمود. هرچند آن حضرت سالياني دراز، قوم خود را به يكتا پرستي دعوت نمود، ولي نتيجه اي نبخشيد، تا اينكه به امر خداوند كشتي بزرگي ساخت و از هر نوع حيوان يك جفت (نر و ماده) در آن قرار داد و سپس خود و عده كمي از همراهان به علاوه سه فرزندش (سام- يافث- حام) و همراهانش در كشتي نشستند پس از آن چهل شبانه روز باران سيل آسايي باريد و بعد از اينكه آب فرو نشست كشتي بر قله كوه جودي و به روايت تورات، بر كوه آرارات يا آغاري به خشكي نشست بدين ترتيب نوع بشر از بازماندگان كشتي نوح بوجود آمد.
فهرست سورهايي كه نام نوح در آن ذكر شده: آل عمران- نساء- انعام- اعراف- توبه- يونس- هود- ابراهيم- اسراء- مريم- انبياء- حج- مومنين- فرقان- شعراء- عنكبوت- احزاب- صافات- ص- غافر- شوري- ق- ذاريات-نجم- قمر- حديد- تحريم-نوح.
ادريس : نام آن حضرت در زبان عبري اخنوخ است.
پدر : يارد
مادر: بره
تاريخ ولادت : ۸۳۰ سال بعد از هبوط آدم.
مدت عمر : ۳۶۵ سال
بعثت : در كوفه مبعوث شد.
محل دفن : آن حضرت به آسمان ها عروج كرد.
نسب : ادريس بن يارد بن مهلائيل بن قينان بن انوش بن شيث بن ادم(ع)
تعداد فرزندان : آن حضرت ۲ پسر داشت.
مختصري از زندگينامه : برخي آن حضرت را از اين جهت ادريس ناميدند،كه حكمتهاي خداوند و سنت هاي الهي را درس ميداده است. وي با ۷۲ زبان مردم را به سوي خداي يگانه دعوت مي نمود. محل اقامت او در مسجد سهله در شهر كوفه بوده است. چنانكه معروف است حضرت ادريس اولين كسي بوده است كه خط نوشت، جامه دوخت و خياطي را تعليم داد. آن حضرت در زمينه علم نجوم و هندسه و حساب و فلسفه و ... تبحر داشت و آنها را به مردم زمان خود مي آموخته است. نقل شده است خداوند ۳۰ صحيفه بر ادريس نازل نمود. فهرست سوره هايي كه نام حضرت ادريس در آنها ذكرشده: مريم، انبياء
ادوار نبوت: دوره اول نبوت
لقب :خليفه ا...
كنيه : ابوالبشر
معناي اسم : آدم = آفريده شده از سطح زمين
پدر ومادر : خداوند متعال آدم را ازخاك آفريد وجان دراو دميد.
تاريخ ولادت : قبل از هبوط آدم
مدت عمر : ۹۳۰
محل هبوت : آن حضرت در كوه صفا و بنا به قول مشهور در كوه سرانديب فرود آمد.
محل دفن : نجف اشرف در كشور عراق
نسب : خداي متعال بعد از خلقت آسمان ها وزمين وساير موجودات اراده فرمود، سرامد مخلوقات يعني انسان را بيافريند و نخستين انسان وپيامبري كه سرگذشت او در قرآن ذكر شده حضرت آدم است.
تعداد فرزندان: آن حضرت فرزندان زيادي داشت.
مختصري از زندگينامه: خداوند متعال بعد از اينكه آدم وحوا را آفريد، به آنها اجازه داد در بهشت زندگي كنند، واز تمامي نعمت هاي آن استفاده نمايند، بجز ميوه خاصي كه آدم و حوا را از خوردن آن نهي كرد و فرمود : اگر به آن درخت نزديك شويد واز ميوه آن بخوريد از بهشت رانده خواهيد شد. ولي باوسوسه هاي شيطان، به آن درخت نزديك شده واز ميوه آن خوردند و خداوند آنها را از بهشت بيرون راند و به زمين فرستاد .آدم و حوا از عمل خود سخت پشيمان شدند و سالها به درگاه خداوند متعال گريه و زاري نموده و طلب آمرزش كردند. خداي مهربان توبه آنها را پذيرفت و از خطايشان درگذشت. لازم به ذكر است كه قبل از حضرت آدم كه پدر بشر امروزى است، انسانهايى بودهاند كه نسلشان منقرض شده است. فهرست سوره هايي كه نام حضرت آدم در آنها ذكر شده : بقره، ال عمران، ماعده، اعراف، اسراء، كهف، مريم، طه، يس
در فضيلت دوستداران سيدالشهدا همين بس كه؛
امام صادق فرمودند:
تنها كساني كه درصحراي محشردر امانند ، و هيچ نگراني ندارند، دوستداران امام حسين اند.
آنها دور هم جمع ميشوندو ازامام حسين براي همديگرصحبت مي كنند.
ملائكه (به دستور خداوند) به آنها ميگويند؛ بهشت را خدا زينت كرده ، چرا به بهشت تشريف نمي آوريد؟
آقا مي فرمايند اينها سرهايشان راهم بلند نمي كنند ، نگاه كنند و
مشغول ذكر امام حسين مي شوند !
عمرم تمام گشت ولي يار نيامد/آن شمع دل افروز شب تار نيامد/
60روز دگر مانده كه با ناله بگوييم/سقاي حسين سيد وسالار نيامد/
جعفر بن محمد، امام صادق (عليه السلام ) در ميان برادرانش جانشين و وصىّ پدرش بود و بعد از پدر، عهده دار مقام امامت گرديد. او از نظر فضايل ، برترين آنان بود و در مقام و منزلت در نزد شيعه و سنّى از همه برادرانش ، برتر و بلندمقام تر و نامدارتر بود. و به قدرى از علوم او نقل كرده اند كه در همه جا پخش شده و از مسافر و غير مسافر از گفتار آن حضرت بهره مند مى شدند و آن اندازه كه علما و دانشمندان از او نقل حديث كرده اند، از هيچكس از افراد خاندان آن حضرت ، آن اندازه نقل نكرده اند و راويان و اهل آثار، به قدرى كه از او بهره مند شده اند از ديگران بهره مند نشده اند، چرا كه دانشمندان حديث شناسى كه نام راويان مورد اطمينان از علوم آن حضرت را برشمرده اند - با همه اختلاف در عقيده و گفتار - به ((چهار هزار نفر)) مى رسد و دلايل صدق امامت امام صادق (عليه السلام ) آنچنان آشكار است كه قلبها را حيران كرده و زبان دشمن را از اشكال تراشى و خرده گيرى لال نموده است . امام صادق (عليه السلام ) به سال 83 هجرت (17 ربيع الاوّل ) در مدينه چشم به جهان گشود و در (25) ماه شوّال ، سال 148 هجرى در سن 56 سالگى به شهادت رسيد. قبر شريفش در قبرستان بقيع (واقع در مدينه ) در كنار قبر پدر و جدّ و عمويش امام حسن مجتبى (عليه السلام ) مى باشد. مادرش ((اُمّ فَروه )) نام داشت كه دختر قاسم بن محمّد بن ابوبكر است . آن حضرت 34 سال امامت كرد، پدرش امام باقر (عليه السلام ) او را وصىّ خود قرار داد و به طور آشكار، به امامت او تصريح كرد
بني صدر كه همواره در قامت يك منتقد تمام عيار از وضعيت كشور در تمامي عرصهها ظاهر ميشد و بعضاً نيز با ادعاهاي زيبايي كه نخستين ناقض آنها خودش بود، سهم مهمي در تحريك افكار عمومي داشت، در 22 بهمن 59 نيز فرصت را از دست نداد و با حضور در جمع راهپيمايان، به توصيف اوضاع كشور از ديد خود پرداخت: "امروز كسري بودجه ما 80 ميليارد تومان است و با اضافه شدن بعضي اقلام ديگر به 100 ميليارد تومان مي رسد. پنبه كشور 54 درصد كاهش داشته، چغندرقند 19 درصد و ميزان سفارش گندم به خارج 2 ميليون تن و صنعت نيز 30 تا 40 درصد كاهش توليد داشته است. ميزان تورم در كلي فروشي 30 درصد و در جزيي فروشي 35 درصد است " و در ادامه نيز خطاب به مردم اعلام خطر كرده و سعي مي كند احساس خطر كردن خود را به تودههاي مردم نفوذ دهد: "به شما مردم نسبت به نبود امنيت اعلام خطر ميكنم. ما امنيت قضايي و اخلاقي ميخواهيم. "
بني صدر در بخشي ديگر از سخنانش در اين روز، به آنچه كه به ادعاي خويش، حمله به خوابگاههاست انتقاد كرده و در ادامه خطاب به مردم، از استقامت خود سخن ميگويد و سال آينده را "سال استقامت " مينامد: "مردان مسلمان! من ايمان ميدهم، امسال سال استقامت است " و از آمادگي خويش براي كشته شدن در راه استقلال و آزادي كشور ميگويد: "از استقلال و آزادي با تمام وجود دفاع ميكنم و در اين راه آماده مرگم " و در ادامه نيز از ضرورت حفظ انگيزههاي انقلاب سخن به زبان ميآورد و تصريح ميكند: "آن شعارهايي كه شما براي آن قيام كرديد حق شماست و نبايد اجازه دهيد هيچ گروه چماقدار و بي چماق اين حقوق را از شما سلب كند. "
مجموعه سخنرانيهاي بنيصدر در اين برهه با تأكيد بيش از اندازه بر وجود مخالفين وي كه او آنها را "چماقداران " ميخواند و هم چنين طرح مسائل بياساسي همچون شكنجه در زندانها كه با پيگيري كميتههاي به وجود آمده در اين زمينه، كذب بودن آنها مشخص شد و همچنين تأكيد بر سياهنمايي وضع كشور و پيش كشيدن مسائلي چون تورم، قانون گريزي مخالفين خويش، حمله به قوه قضائيه، صدا و سيما و ادعاي عدم وجود آزادي بيان در كشور و... تقابل هواداران و مخالفين وي در 14 اسفندماه سال 59 در دانشگاه تهران را موجب شد.
در اين روز كه بني صدر به بهانه سالروز فوت دكتر مصدق به دانشگاه تهران آمده بود، هواداران وي در حين صحبتهاي بني صدر با پاره كردن عكس حضرت امام (ره) و شعارهايي چون "مرگ بر بهشتي "، "مرگ بر ديكتاتور "، "نصر من الله و فتح قريب، مرگ بر اين حزبك (حزب جمهوري) مردم فريب "، "بهشتي بهشتي، طالقاني رو تو كشتي "، "صدا و سيماي ما، از انحصار حزبي، آزاد بايد گردد " و ... عملاً فضا را به سمت راديكاليزم پيش برده و نهايتاً به درگيري فيزيكي با مخالفين بني صدر روي آوردند و شايد از همين برهه بود كه به تدريج سقوط بنيصدر سرعت قابل توجهي به خود گرفت چرا كه توهين هواداران وي به امام (ره) در برابر چشمان حاضران در دانشگاه تهران، موجي از نفرت و اعلام انزجار تودههاي مردمي نسبت به بنيصدر و حاميان وي را منجر شد.
بني صدر در نامه خود كه 6 روز پس از غائله 14 اسفند در دانشگاه تهران خطاب به دادستان كل كشور، آيت الله موسوي اردبيلي مينويسد، علت اصلي بروز واقعه 14 اسفند را نه سخنان تحريك كنندهاش در اين روز و شعارها و توهين هوادارانش به امام (ره)، كه حضور چماقداران ميداند و عملاً تمامي نقشههاي گروهكهاي حامي خود از جمله مجاهدين خلق و ... را در حمله به مخالفين خود منكر مي شود: "آقاي دادستان محترم! هيچ كس نميپذيرد كه گروهكها چنين و چنان كردند، چرا كه اگر چماقداران نميآمدند هيچ كس هيچ كار نميكرد! "
بني صدر در نامه ديگري كه به فاصله 31 روز بعد و در 22 فروردين ماه 1360 مجدداً خطاب به دادستان كل كشور نوشت، باز هم بر بسياري از ادعاهاي خود در زمينههاي مختلف تأكيد كرد و با حمله مجدد بر قوه قضائيه و صدا و سيما مدعي عدم آزادي بيان در كشور شد: "با كمال تأسف بسيار، اعتماد مردم به دستگاه قضايي به حداقل رسيده است ... راديو و تلوزيون تحت اداره انحصاري درآمده است و حذف روزنامهها كه براي آن از همه وسايل استفاده شده است " بني صدر در ادامه نامه مفصل خود به آيت الله موسوي اردبيلي ضمن تأكيد بر بازگشت به قانونگرايي و اجراي قانون اساسي، از عدم امكان بروز استبداد ديني در ايران به علت كم شمار بودن مخالفين خويش در نيروهاي مختلف اجتماعي سخن ميگويد: "استبداد ديني محال است چرا كه بدون مردم، نيروي گروهي كه ميخواهد استبداد ديني برقرار كند در حداقل است، در روحانيت اقليت محض است، در كادرهاي دانشگاه ديده اقليت محض است، در نزد كارگران اقليت محض است، در نزد دهقانان اقليت محض است، در توده هاي شهري اقليت محض است، در كارمندان اقليت محض است، در نيروهاي مسلح اقليت محض است " وي در ادامه نامه خويش باز هم مدعي اوضاع نابسامان اقتصادي در كشور مي شود و از حريص بودن رقباي خود در كسب قدرت و استبداد آنها، اين چنين ميگويد: "خدايا! تو ميداني كه از اينها كه اين همه حريص تصرف قدرتند هيچ ترسي ندارم و بيم از آن نيروهايي است كه در پرده استبداد اين گروه به سرعت مواضع خويش را مستحكم ميگرداند " وي در ادامه نيز بدون اشاره به جرم برخي زندانيان سياسي خواستار آزادي آنها مي شود و با حمله به شهيد بهشتي و شهيد آيت، نسبت به سقوط جمهوري اسلامي هشدار مي دهد. در نهايت بني صدر در بخش هاي انتهايي نامه خويش بار ديگر از لزوم احترام به رأي مردم سخن ميگويد و بر اجراي قانون و دوري از استبداد تأكيد ميكند.
روند ادعاهاي يك طرفه بني صدر تا مقطع سقوط وي ادامه داشت. در حالي كه كشور درگير جنگ با عراق بود و هنوز به واسطه گذشت زمان اندكي از پيروزي انقلاب، جمهوري اسلامي وارد سومين سال استقرار خود شده بود و كشور از كاستيها و همچنين توطئههاي فراوان گروهكهاي مسلح داخلي و بيگانه رنج مي برد، بني صدر كه با گذشت بيش از يك سال از آغاز رياست جمهورياش همچنان خود را در افكار عمومي صاحب نفوذ تلقي مي كرد، با سخنرانيها و مصاحبههاي متعدد و همچنين نامهها و بيانيههاي سرگشاده، تهييج و تحريك مردم را به طور جدي در دستور كار قرار داده بود تا جايي كه در 25 ارديبهشت ماه 1360 و پس از تأكيدات مكرر امام خميني (ره) مبني بر حفظ وحدت و عدم بروز اختلاف ميان مسئولين، در گفتوگويي به تكرار ادعاهاي هميشگي خويش پيرامون عدم آزادي بيان، وجود چماقداران، حمله به قوه قضائيه، بازگشت به قانون اساسي، ديكتاتوري رقباي خويش و لزوم استقامت خود در شرايط موجود پرداخت.
در آخرين روزهاي ارديبهشت ماه 1360، طرح جمع آوري اسلحهها از سوي امام خميني (ره) مطرح شد اما در پاسخ به اين طرح، سازمان مجاهدين خلق به بهانه عدم تضمين، جهت برخورد قانوني با آنها پس از تحويل سلاحها، از اين كار امتناع كرد. اما آنچه كه در اين بين جالب توجه مي نمود حمايت تمام عيار بني صدر از منافقين در پي امتناعشان از تحويل اسلحه هاي خود به مراكز نظامي بود. وي در پاسخ به خبرنگاري كه نظر رئيس جمهور را پيرامون امتناع سازمان مجاهدين در اين رابطه جويا ميشود، ميگويد: "(منافقين) نوشتهاند كه آماده اند اسلحه شان را تحويل دهند، منتها گفتهاند تضمين چيست كه با ما با قانون اجرا شود؟ خوب من چه جوابي بدهم؟ "
نزديكي منافقين و بني صدر تا جايي است كه حمايت وي از سازمان مجاهدين خلق از سوي مسعود رجوي بي پاسخ نميماند و او تنها چند روز بعد و در 31 ارديبشهت ماه 1360 در نامهاي خطاب به بني صدر ضمن تمجيد و تشكر از وي به خاطر ايستادگي در برابر نظام، حذف بني صدر از جمهوري اسلامي را ناممكن مي خواند و از وي ميخواهد تا مردم را به اعتصاب دعوت كند.
رجوي در ادامه اين نامه نيز آبروي جمهوري اسلامي در سراسر جهان را منوط به وجود بني صدر ارزيابي ميكند و مدعي ميشود كه جمهوري اسلامي بدون وجود بني صدر چند هفته نيز دوام ندارد! و شايد مهم ترين بخش اين نامه نيز سطور ابتدايي آن باشد كه رجوي از بني صدر به خاطر مطرح كردن موضوع "رفراندم " تشكر مي كند. سرانجام خرداد 1360 فرا رسيد. پس از سخنان تاريخي امام خميني (ره) در 6 خردادماه و تأكيد بر عدم امكان به بن رسيدن نظام اسلامي و تأكيد بر رعايت قانون و حفظ جايگاه شوراي نگهبان و هم چنين پرهيز منافقين و بني صدر از ايستادگي در برابر خواست مردم، در 9 خردادماه بنيصدر به دروغ، از عدم رويارويي خود با امام خميني (ره) سخن مي گويد. ادعايي كه كمتر از 20 روز زمان براي نقض شدنش كفايت مي كرد: "حرف من اين است و هميشه هم اين بوده است و از اول هم گفتهام و حالا هم ميگويم و در آينده نيز بر همين رويه خواهم بود كه من روي اصولي كه پذيرفتهام و اعتقادي كه دارم مقابل امام نخواهم شد. "
پس از اين اظهارات، به فاصله چند روز بعد بني صدر در آخرين روزهاي حضورش در ايران در بيانيهاي مدعي حذف خود توسط مخالفينش شد و نوشت: "مهم آن است كه غول استبداد و اختناق بار ديگر مي خواهد حاكميت خود را به شما و مردم بپاخاسته تحميل كند و اثر خونهاي گرانبار عزيزان شما را كه در سرنگوني رژيم سياه پهلوي نثار اسلام و آزادي شد از بين ببرد " و در ادامه نيز در موضعي متناقض با گذشته خويش، علناً بر رودرويي و ايستادگي با نظام اسلامي تأكيد نمود: "رئيس جمهور شما همچنان در انجام رسالت خطيري كه شما ملت مسلمان ايران به عهده او گذارده ايد استوار ايستاده است. پيام و كارنامه خود را به هر شكل از آن جمله نوار، اعلاميه و ... به اطلاع شما خواهد رسانيد و به دعوت شما كه هر روز او را به مقاومت و استقامت ميخوانيد، صميمانه لبيك ميگويد. "
بني صدر بعد از اين بيانيه، عازم همدان شد تا با سوء استفاده از موقعيت خود و پدرش در اين شهر، نسبت به تقابل با نظام موج جديدي به راه بيندازد، اما سخنان وي در ميان اندك هوادارانش در همدان كه آنها را به استقامت و ايستادگي در برابر جمهوري اسلامي ترغيب مي كرد در نهايت منجر به حمله هواداران وي به اماكن عمومي در اين شهر و درگيري با تودههاي مردم گشت و در اين ميان بسياري از مغازهها و اموال عمومي مورد خسارات قرار گرفتند.
پس از اين اتفاق در 20 خرداد ماه 1360 امامخميني(ره) رسماً بني صدر را از فرماندهي كل نيروهاي مسلح بركنار نمودند و تنها يك روز بعد سازمان مجاهدين خلق با انتشار بيانيهاي در قامت مدافعي تمام قد براي بني صدر ظاهر شد و نسبت به حفظ جان وي هشدار داد. اما در نهايت بني صدر در 22 خردادماه با صدور بيانيهاي ضمن تشبيه خود به امام حسين عليه اسلام، بدون اشاره به دروغهاي مكرر خويش، عدم مرزبندي با دشمنان انقلاب و قانون شكني هاي متعددش در ماههاي اخير كه عملاً فضاي كشور را به سوي بحران هدايت كرده بود، عزل خود از فرماندهي ارتش را "كودتاي خزنده " توصيف كرد و ضمن تكرار ادعاهاي هميشگي خويش، از انجام دادن وظايف خود طي دوران رياست جمهوري اش سخن گفت.
چند روز بعد و عليرغم فراخوان جبهه ملي جهت راهپيمايي مردم در خيابان در 25 خردادماه در اعتراض به حكم قرآني قصاص، امت حزب الله با حضور در خيابانهاي تهران عملاً مانع بروز هرگونه درگيري و هم چنين عرض اندام گروههاي ملي- مذهبي در تهران شدند و در همين روز بود كه بنيصدر در نامهاي خطاب به امام خميني (ره) وضعيت كشور را بحراني توصيف نمود و ضمن تكرار ادعاهاي خود بازهم خواستار اجراي قانون اساسي، آزادي مطبوعات و آزادي تجمعات اعتراض آميز شد اما 2 روز بعد و در 27 خردادماه بود كه سازمان مجاهدين خلق با صدور بيانيهاي رسماً از مردم خواست تا در اعتراض به وقايع اتفاق افتاده، در پشت بام هاي خانههاي خود حاضر شده و شعار "اللهاكبر " را سر دهند.
سرانجام30خردادماه فرا رسيد و مجلس شوراي اسلامي رسماً بني صدر را از رياست جمهوري عزل نمود. در همين روز درگيري هاي شديد خياباني بين هواداران بني صدر و منافقين در خيابانهاي تهران و برخي شهرستانهاي ديگر با مردم و مأمورين حفظ امنيت روي داد و اين درگيريها تا نيمه شب ادامه داشت كه نتيجه آن، آتش گرفتن دهها اتوبوس، مينيبوس، موتوسيكلت و برخي اموال عمومي و هم چنين شهادت و جانبازي دهها تن از مردم بي گناه و اعضاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بود. روز 31 خرداد نيز گروهك تروريسي مجاهدين خلق رسماً وارد فاز مسلحانه با مردم و جمهوري اسلامي گشت و در هفتم مردادماه، ابوالحسن بني صدر به همراه مسعود رجوي كه تا آن زمان در اختفا به سر ميبردند، با لباس مبدل زنانه توسط بهزاد معزي خلبان اختصاصي شاه، از پايگاه يكم شكاري مهرآباد به وسيله يك جت به سمت فرانسه فرار كردند.
حضرت عيسى عليه السلام به اصحابش فرمود:
ياران ! بكوشيد خود را دوست خدا كنيد و به او نزديك شويد.
ياران گفتند:
يا روح الله ! به چه وسيله خود را دوست خدا كنيم و به او نزديك شويم ؟ فرمود:
به وسيله دشمن داشتن گنهكاران ، با خشم بر آنان خشنودى خدا را بجوييد.
گفتند:
در اين صورت با چه كسى همنشين باشيم ؟
فرمود:
1. با آن كس كه ديدنش شما را به ياد خدا اندازد.
2. و گفتارش به اعمالتان بيفزايد.
3. و اعمالش شما را به ياد آخرت سوق دهد
در بنى اسرائيل مردى بود، دو دختر داشت . يكى از آنها را به كشاورز و ديگرى را به كوزه گر شوهر داده بود.
روزى به ديدار آنها حركت نمود، اول منزل دخترى كه زن كشاورز بود رفت ، احوال او را پرسيد. دختر گفت :
پدر جان ! همسرم زراعت فراوان كاشته ، اگر باران بيايد وضع ما از همه بنى اسرائيل بهتر مى شود.
از منزل او به خانه دختر دومى رفت و از او نيز احوال پرسيد. در جواب گفت :
پدر جان ! همسرم كوزه زيادى ساخته ، اگر خداوند مدتى باران نفرستد تا كوزه ها خشك شود وضع ما از همه خوب تر مى شود. مرد از منزل دخترش بيرون آمد، عرض كرد:
خدايا من كه صلاح آنها را نمى دانم ، تو خودت هر چه صلاح است ، بكن !
قريب به 3 دهه از زمان فرار بني صدر از كشور ميگذرد و طي اين مدت گزارههاي متفاوتي از سوي افراد و جريانهاي مختلف پيرامون شخصيت وي ارائه گشته است اما در اين ميان بيشك يكي از دقيقترين راههاي شناخت شخصيت و افكار ابوالحسن بني صدر، تدقيق در سخنان، مواضع و بياينههاي صادر شده از سوي وي طي دوران كوتاه رياست جمهورياش مي باشد. دورهاي كه كمتر از دو سال به طول انجاميد و از بهمن 58 تا خرداد 60 را در بر مي گيرد. آنچه كه در اين بين بسيار جالب توجه است، سقوط تدريجي بني صدر طي دوران رياست جمهورياش است. به گونهاي كه با مرور مواضع و بيانيههاي منتشر شده از سوي وي طي دوره مذكور، مي توان به خوبي به اين مسئله پي برد و از سوي ديگر تأكيدات مكرر وي مبني بر پيروي از امام (ره) و حركت در مسير انقلاب، قانونگرايي، مبارزه با ديكتاتوري و... نيز در نوع خود جالب توجه به نظر ميرسد تا جايي كه موارد فوق، شاه بيت سخنان و بيانيههاي مكرر وي در اين مدت است و البته تناقضات پرشمار وي با ادعاهايش نكتهاي است كه هيچگاه از چشم ملت پنهان نماند و سرانجام به همين خاطر و قرار گرفتن او در برابر اكثريت مردم، به همراه مسعود رجوي سركرده گروهك تروريستي منافقين مجبور به فرار از كشور با لباس مبدل زنانه گشت.
بنيصدر در 17 شهريور ماه 1359 و در حالي كه كمتر از 7 ماه از انتخاب او به رياست جمهوري ميگذشت، در يكي از سخنرانيهاي عمومي خويش از شاخصهاي خط امام سخن ميگويد و ضرورت احترام به رأي مردم را اين چنين بازگو ميكند: "امام ميگفت من همراه مردم هستم. من همان را مي گويم كه مردم ميگويند. من همان را ميخواهم كه مردم ميخواهند، آنها كه خود را در خط امام ميدانند بدانند كه مشخصه خط امام احترام به خواست مردم است " و در ادامه نيز بر لزوم وحدت به عنوان يكي از شاخصههاي اصلي خط امام تأكيد ميكند: "خط اصلي امام خط وحدت است. وحدت مسلمان ها را با مرزبندي به هم نزنيد و با به هم زدن وحدت، زمينه هجوم دشمنان را فراهم نياوريد "
وي در 28 آبان ماه 59 نيز و در جمع هوادارانش در ميدان آزادي به مناسبت روز عاشورا، سخناني را پيرامون قانون و قانونگرايي مطرح كرد. در حالي كه هواداران وي در ظهر روز عاشورا و در جاي جاي سخنان وي سوت و كف ميزدند، بني صدر گفت: "آيا مردم ما نبايد منزلت قانوني پيدا كنند و حقوق و تكاليفشان در قانون معين باشد؟ آيا ما در اين رژيم هم مي خواهيم همان سنت دستگاه پهلوي را تجديد كنيم؟ " وي در ادامه نيز با مطرح كردن ادعاي شكنجه زندانيان سياسي و حمله به قوه قضائيه نقش مهمي در آشفتگي افكار عمومي ايفا ميكرد: "در قانون اساسي ما مگر شكنجه حرام نشده است؟ ... اين همه دستگاههاي ترسناك و مخوف درست نكنيد. دستگاه قضايي ما بايد بي طرف باشد، مستقل باشد و نبايد اجازه داد انواع و اقسام پيدا كند. اگر اينطور شد اين همان است كه حسين (ع) به خاطرش قيام كرد و شهيد شد. "
بني صدر فرداي روز عاشورا نيز در حسينه ارشاد حاضر شد و عملاً سخنان روز گذشتهاش را اين چنين تكميل كرد:
"من راجع به محدود شدن آزادي بيان هشدار ميدهم. نپنداريد كه چنانچه آزادي بيان را با چوب و چماق مهار كنند و احتمالاً در هم بريزند كار صحيحي است " و در ادامه نيز با حمله شديد به صدا و سيما گفت: "راديو و تلويزيون بايد كارش دادن راه حل باشد نه تحميل عقيده و فكر " و در بخش ديگري از سخنانش نيز خواستار بازگشت روزنامهها به خط اسلام ميشود: "روزنامهها بايد به خط اسلام بروند و هدف و برنامه اسلام يعني امر به معروف و نهي از منكر را پيشه خود كنند. در اسلام قدرت بيمعناست و فقط خدا اصيل است "
Dwelling: اين واژه در سال جاري به يكي از محبوب ترين واژه هاي اينترنتي تبديل خواهد شد. مفهوم آن به زماني بازمي گردد كه مكان نماي ماوس يا ابزارهاي لمسي بر روي بخشي از صفحه وب سايت ثابت نگه داشته مي شود و Pop-Up ها را نمايان مي كند، براي مثال زماني كه مكان نما بر روي لينك يك فيلم قرار مي گيرد، يك pop-up ظاهر شده و توضيحاتي درباره فيلم ارائه مي كند.
Meme: اخبار از طريق اينترنت با سرعتي بالا سفر مي كنند و زماني كه اين سفر شكل مي گيرد واژه Meme (ميم بر وزن واژه «تيم») مفهوم پيدا مي كند. اين واژه به مفهوم حركت سريع و تند يك ايده يا مفهوم از فردي به فرد ديگر است.براي مثال مفهوم دانلود كردن سريالهاي تلويزيوني از اينترنت زماني كه دانشجويان دريافتند مي توانند سريال «گمشده» را در هر زمان و مكاني بدون پرداخت هزينه مشاهده كنند به يك Meme تبديل شد.
Mesofact: به معني واقعيت يا حقيقتي است كه به آرامي و با گذشت زمان شكل مي گيرد. براي مثال شايد «درمان و سلامت ملي» در ابتدا به نظر تنها يك مفهوم داشت اما به تدريج و با به وجود آمدن قوانين جديد در آمريكا مفاهيم متمركزتري به خود گرفت. استفاده اصلي و قابل لمس Mesofact را مي توان در سايت ويكي پديا نيز به خوبي شاهد بود زيرا كاربران در اين سايت به تدريج و با گذشت زمان اطلاعات و جزئياتي جديد را مي افزايند.
وقتي اين همه اشتباهات جديد وجود دارد كه مي توان مرتكب شد، چرا بايد همان قديمي ها را تكرار كرد
(برتراند راسل)
يادت باشد گاهي اوقات بدست نياوردن آنچه مي خواهي نوعي شانس و اقبال است
خدايا!مراآن ده كه مرا آن به
و آنچه را كه نمي دانم چگونه از تو بخواهم؟
هيچ زني در راه رضاي خدا با مرد ازدواج نمي كند
زناشويي غصه هاي خيالي و موهوم را به غصه نقد و موجود تبديل ميكند
يادت باشد بهترين رابطه ميان تو و همسرت زماني است كه ميزان عشق و علاقه تان به هم بيش از ميزان نيازتان به يكديگر باشد
”من با زمان قرار همزيستي مسالمت آميز گذاشته ام كه نه او مرتبا مرا دنبال كند و نه من از او فرار كنم، بالاخره كه روزي بهم خواهيم رسيد“
(ماريو لاگو)
”هرگز در مسير پيموده شده گام برنداريد، زيرا اين راه تنها به همان جائي مي رسد كه ديگران رسيده اند.“
(گراهام بل)
”در عشق هميشه قطره اي جنون هست و در جنون هم هميشه قطره اي عقل“
(فردريك نيچه)
” گذشت زمان بر آن ها كه منتظر مي مانند بسيار كند،
بر آن ها كه مي هراسند بسيار تند،
بر آن ها كه زانوي غم در بغل مي گيرند بستار طولاني،
و بر آن ها كه به سرخوشي مي گذرانند بسيار كوتاه است.
اما، برآن ها كه عشق مي ورزند،
زمان راآغاز و پاياني نيست.“
(ويليام شكسپير)
” بسياري مردم شادي هاي كوچك را باميد خوشبختي بزرگ از دست مي دهند.“
(پرل س. باك)
” درك زندگي تنها با نگاه به گذشته ميسر است،
اما زندگي كردن، تنها با نگاه به آينده.“ (سورن كيركگارد)
” وقتي اين همه اشتباهات جديد وجود دارد كه مي توان مرتكب شد، چرا بايد همان قديمي ها را تكرار كرد. “ (برتراند راسل)
” اگر مي توانستم به جواني بازگردم، بازهم تمام همان اشتباهات را مي كردم، اما قدري زودتر“ (تالولا بنكهد)
” هيچ چيزي نمي توان به كسي يادداد، اما مي توان باو كمك كرد تا پاسخ ها را در درون خود بيابد.“ (گاليلئو گاليله)
” كساني هستند كه با ما صحبت مي كنند و ما به آنها گوش نمي دهيم؛ كساني هستند كه ما را آزار مي دهند و جراحت ماندگاري باقي نمي گذارند، اما كساني هم هستند كه تنها سرراه زندگي ما قرار مي گيرند و مهر و نشان شان را براي هميشه بر ما مي گذارند.“ (سيسيليا ميرلز)
” فلسفه حقيقي آن است كه ديدن دنيا را دوباره بياموزيم.“ (مرلاو – پونتي)
” عشق بهترين نغمه در موسيقي زندگي است. انسان ِ بدون عشق، هرگز با همسرائي باشكوهِ بشريت همنوا نخواهد شد. (روك شنايدر)
” وقتي كمتر سزاوارم بمن مهر بورز،
آخر آن زمان نيازمند ترم“
(ضرب المثل چيني)
به سند معتبر روايت شده، ابوذر از حضرت رسول اكرم(ص) پرسيد انبياء الهي چند نفر بوده اند؟ پيامبر اكرم در جواب فرمودند : 124.000 نفر، سپس پرسيد چند نفر از آنها پيامبران مرسل بودند. آن حضرت فرمود : ۳۱۳ نفر از آنها مبعوث به رسالت شده اند (مرسل بوده اند). آنگاه پيامبر اكرم بيان داشتند كه اولين پيامبر بني اسرائيل موسي و آخرين آنها عيسي بود و ۶۰۰ نفر نبي در فاصله زماني بين اين دو نفر، ابلاغ رسالت مي نموده اند. ابوذر عرض كرد يا رسول ا... خداوند چند كتاب بر خلايق نازل فرمود، ايشان در جواب فرمودند ۱۰۴ كتاب ۵۰ كتاب از آنها بر شيث، ۳۰ صحيفه بر ادريس، ۲۰ صحيفه بر ابراهيم، تورات بر موسي، انجيل را بر عيسي، زبور را بر داود و فرقان را بر من نازل نموده است
|
گروهي از بچه ها در نزديكي دو ريل راه آهن، مشغول به بازي كردن بودند.
يكي از اين دو ريل قابل استفاده بود ولي آن ديگري غيرقابل استفاده.
تنها يكي از بچه ها روي ريل خراب شروع به بازي كرد و پس از مدتي روي همان ريل غيرقابل استفاده خوابش برد.
3 بچه ديگر هم پس از كمي بازي روي ريل سالم، همان جا خوابشان برد.
قطار در حال آمدن بود و سوزنبان تنها مي بايست تصميم صحيحي بگيرد ...
سوزنبان مي تواند مسير قطار را تغيير داده و آن را به سمت ريل غيرقابل استفاده هدايت كند و از اين طريق جان 3 فرزند را نجات دهد و نتها 1 كودك قرباني اين تصميم گردد و يا مي تواند مسير قطار را تغيير نداده و اجازه دهد كه قطار به راه خود ادامه دهد.
سوال: اگر شما به جاي سوزنبان بوديد در اين زمان كوتاه و حساس چه نوع تصميمي مي گرفتيد؟
بيشتر مردم ممكن است منحرف كردن مسير قطار را براي نجات 3 كودك انتخاب كنند و 1 كودك را قرباني ماجرا بدانند كه البته از نظر اخلاقي و عاطفي شايد تصميم صحيح به نظر برسد اما از ديدگاه مديريتي چطور ... ؟
در اين تصميم، آن (1) كودك عاقل به خاطر دوستان نادان خود (3 كودك ديگر) كه تصميم گرفته بودند در آن مسير اشتباه و خطرناك (ريل سالم) بازي كنند، قرباني مي شود.
اين نوع تصميم گيري معضلي است كه هر روز در اطراف ما، در اداره، در جامعه در سياست و به خصوص در يك جامعه غيردموكراتيك اتفاق مي افتد، دانايان قرباني نادانان قدرتمند و احمقان زورمند و تصميم گيرنده مي شوند.
كودكي كه موافق با انتخاب بقيه افراد براي مسير بازي نبود طرد شد و در آخر هم او قرباني اين اتفاق گرديد و هيچ كس براي او اشك نريخت.
كودكي كه ريل از كار افتاده را براي بازي انتخاب كرده بود هرگز فكر نمي كرد كه روزي مرگش اينگونه رقم بخورد.
اگرچه هر 4 كودك مكان نامناسبي را براي بازي انتخاب كرده بودند ولي آن كودك تنها قرباني تصميم اشتباه آن 3 كودك ديگر كه آگاهانه تصميم به آن كار اشتباه گرفته بودند شد. اما با اين تصميم عجولانه نه تنها آن كودك بي گناه و عاقل جانش را از دست داد بلكه زندگي همه مسافران را نيز به خطر انداخت زيرا ريل از كار افتاده منجر به واژگون شدن قطار گرديد و همه مسافران نيز قرباني اين تصميم شدند و نتيجه اين تصميم چيزي جز زنده ماندن 3 كودك احمق نبود.
زعفران يكي از گران ترين اقلام غذايي جهان است. براي تهيه نيم كيلو زعفران بايد از 50 تا 70 هزار گل زعفران استفاده كرد، يعني حدوداً يك زمين فوتبال گل
آهسته بگويمت كه رباب نشنود
از سن اصغرش فقط" سه ماه" مانده است
السلام علي الرضيع الصغير
اگر غرق غم و غصه و درديد
اگر مثل خزان خسته و زرديد
اگر ازغم خورشيد جدا مانده و سرديد
اگر هرچه مفاتيح نوشتند به لب زمزمه كرديد
بدانيد دواي غمتان غير "غبار حرم كرب وبلا" نيست
نگرديد
صبر كردن دردناكه
و فراموش كردن دردناك تر
ولي دردناك تر اينه كه ندوني بايد
صبر كني يا فراموش
عمربن سعد فرزند سعد ابي وقاص است ، فاتح قادسيه ، و يكي از آن ده تني كه مي گويند رسول خدا هنگام مرگ از آنان رضايت داشته است . هنوز نيم قرن از رحلت رسول خدا نگذشته ، اين پسر سعد ابي وقاص است كه در برابر فرزند رسول الله(ص) و وصي او ايستاده است . ابن سعد تلاشي بسيار كرد تا كارش به پيكار با حسين بن علي(ع) نكشد ، اما دهر هيچ كس را نا آزموده رها نمي كند ؛ صبورانه در كمين مي نشيند تا تو را به دام امتحان درآرد و كارت را يكسره كند كه ان ربك لبالمرصاد
امام صادق (ع) فرمود: هر كس دوست دارد روز قيامت، بر سر سفرههاى نور بنشيند بايد از زائران امام حسين عليه السلام باشد.
امام صادق (ع) فرمود: اگر يكى از شما تمام عمرش را احرام حج ببندد اما امام حسين عليه السلام را زيارت نكند حقى از حقوق رسول خدا (ص) را ترك كرده است؛ چرا كه حق حسين (ع) فريضه الهى و بر هر مسلمانى واجب و لازم است.
ما لحظه ها را در جستجوي خوشبختي طي كرديم،دريغ از اين كه همين لحظه مملو از خوشبختي است
باران رحمت خدا هميشه مي بارد،
تقصير ماست كه كاسه هايمان را
برعكس گرفته ايم .
اگرچه زمانه مرابه تأخير انداخت، ومُقدَّرات الهى مراازيارىِ تو بازداشت، ونبودم تاباآنانكه باتو جنگيدند بجنگم، وباكسانيكه باتواظهاردشمنى كردندخصومت نمايم،(درعوض)صبح وشام برتوگريِه ميكنم، وبه جاى اشك براى توخون گريه ميكنم، ازروى حسرت وتأسّف وافسوس برمصيبت هائى كه برتو واردشد،تاجائى كه ازفرط اندوهِ مصيبت، وغموغصّه شدّتِ حزن جان سپارم